🌬نگین و نورا🌈

من نگینم😎👉🏻یه آبجی دارم اسمش نورا هست😍👉🏻

خاطرات این چندین روزای من....

خب خب سلام به همتون،میدونم یه چند روزی نبودم ولی خب خودتون به بزرگی خودتون ببخشید😅 خب اول اینکه ما ماشین جدید خریدیم به نام(جک s3 1400)مشکی براقه و خیلی دوسش دارم😍 دوم اینکه چند روزه های قبل میرفتم خونه الناینا و وقت کار و مشق و درسم نداشتم چه برسه به نی نی وبلاگ و وبلاگ خودم،حیح😂 به علاوه ی ماشین جدید ما  لباسشویی بوش هم خریدیم🤭(سفید) نورا هم این چند روزه گیر داده بریم واکسن بزنیم ولی خب مامیدونیم هنوز زمانش نرسیده و باید صبر کنه!^^ من برای نورا هی لپ لپ میخرماز شانس نورا حیوانات مختلف در میاد(آخه عاشق حیوانات عروسکیه و جدیدن عاشق پونی ها شده) راستی دلم برای همتونم تنگ شده بود،حیحی^^ عمه و مامان بابام هم سرماخوردن به علاوه بابام...
28 بهمن 1400

تولد...

نورا جونم عشق آجی پیشاپیش تولدت مبارک همدم من😍 مامانی معصومه تولد شمام پیشاپیش مبارک باشه تاج سرم🤩 تولد دوتاییتونم فرداعه😊
29 دی 1400

تشکر

خب سلام سلام🤗 تو این پستم میخوام از کسانی تشکر کنند که منو 55 فالوری کردند😉 مرسیییییییییی واقعا ازتون😘 از نازنین فاطمه جان هم تشکر میکنم که نی نی وبلاگ رو به من معرفی کردند🙂  
20 دی 1400

خاطرات این مدتی که نبودم....

خب خب سلام به همگی خب بعد فوت مامان بزرگ عزیزم(خدا بیامرزدش)مامانم خیلی غمگین شد و منم که افسرده نه فقط بخواطر اون بخواطر هر دلیل دیگه ای هم میتونه باشه قضیه فوت مامانیم اینطوری شد که 2 ساله پیش مامان بزرگ من تا 1 ماه ریه اش آب آورده بود و دکترا درمانش کردن ولی امسالم اینجوری شد و متاسفانه دیگه دکترا جوابش کردن و دیگه کاری نمیشه کرد...اون روز دیدیم وقتی مامان بزرگم از خواب پاشد دست میزنیم بهش سیاه میشه(کم خونی شدید داشتن)دیگه زنگ زدیم اورژانس اومد و رفتیم بیمارستان لبافی نژاد بابام مارو برد خونه اون یکی مامان بزرگم من و نورا خیلی بی تابی میکردیم و مامان بزرگ و بابا بزرگم مشغولمون میکردن شب شد بابام مارو برد خونه خودش دوباره رفت پیش خال...
12 دی 1400