روز پفیلایی😍
سلام سلام به همه، میخوام خاطره بعدازظهر من و نورارو تعریف کنم😎 ساعت 5=من درحال نوشتن تکلیف ریاضیم بودمو نورا هی نغ میزد(چون حوصلش سر رفته بود) 😒🙄 ساعت ۵ و نیم=من تکلیف ریاضیمو تموم کردمو به نورا گفتم شال و کلاه کن بریم پشت بوم😜 ساعت۶ و نیم=اومدیم خونه دیدیم مامانمون داره پف فیل درست میکنه😍😋 سریع رفتیم دست و صورتمونو شستیم اومدیم یزره هم بدو بدو کردیم بعد اومدیم بخوریم😋😀 ...